هدف از پژوهش حاضر، بررسی نوشتارِ دانشآموزان دارای/ بدونِ اختلال یادگیری ویژه فارسیزبان شهر تهران با استفاده از ابزارهای انسجام است. طرح تحقیق پسرویدادی (علّی-مقایسهای) است و از رویکردِ نظری نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسون (2004) برای تحلیل دادهها استفاده میشود. نمونه آماری شامل13دانشآموزِ پسر 10:6 تا 12:00(ماه: سال) ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نوشتارِ دانشآموزان دارای/ بدونِ اختلال یادگیری ویژه فارسیزبان شهر تهران با استفاده از ابزارهای انسجام است. طرح تحقیق پسرویدادی (علّی-مقایسهای) است و از رویکردِ نظری نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسون (2004) برای تحلیل دادهها استفاده میشود. نمونه آماری شامل13دانشآموزِ پسر 10:6 تا 12:00(ماه: سال) از گروه اختلال یادگیری ویژه و بدون اختلال یادگیری ویژه (عادی) است که به ترتیب از بین مراجعهکنندگان به مراکز اختلال یادگیری و مدارس دولتی شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب میشوند. ابزار مورد استفاده 3 خردهآزمون (خوانداری، تصویری، و شنیداری) محققساخته است که روایی آن مورد تایید متخصصان قرار گرفت. پس از توصیف و محاسبه بسامد کاربرد ابزارهای مختلف انسجام، با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) معناداری اختلاف مشاهده شده بین دو گروه بررسی و تحلیل میشوند. نتایج نشان میدهد که تفاوت استفاده از ابزارهای انسجام بین دو گروه تنها در خردهآزمون خوانداری در سطح 05/0=α معنادار است.
نوشتة حاضر به دنبال پاسخی به این سوال است که آیا میان مقادیر فرکانس پایة(F0) افراد دوزبانة ترکی- فارسی در هر یک از این دوزبان تفاوت وجود دارد و در صورت وجود تفاوت، این موضوع با توجه به پارامتر جنسیت در زنان و مردان چگونه نمود پیدا میکند. به این منظور یازده گویشور دو زبانة ترکی- فارسی (6 زن و 5 مرد) بررسی شدند. هریک از گویشوران به طور ...
بیشتر
نوشتة حاضر به دنبال پاسخی به این سوال است که آیا میان مقادیر فرکانس پایة(F0) افراد دوزبانة ترکی- فارسی در هر یک از این دوزبان تفاوت وجود دارد و در صورت وجود تفاوت، این موضوع با توجه به پارامتر جنسیت در زنان و مردان چگونه نمود پیدا میکند. به این منظور یازده گویشور دو زبانة ترکی- فارسی (6 زن و 5 مرد) بررسی شدند. هریک از گویشوران به طور مختصر دربارة موضوعی به زبان فارسی سخن گفتند و سپس به زبان ترکی کدگردانی کردند. پس از آن، مقادیر فرکانس پایه در هر یک از دوزبانِ گویشوران استخراج و با یکدیگر مقایسه شد؛ نتایج نشان میدهد که در تمامی گویشوران تفاوت معنیداری میان مقادیر فرکانس پایه در دو زبانِ ترکی و فارسی وجود دارد. همچنین با توجه به پارامتر جنسیت تمایزی میان زنان و مردان مشاهده شد: در گروه مردان، همة گویشوران، دارای مقادیر فرکانس پایة بیشتر در زبان ترکی بودند؛ درحالیکه در گروه زنان نیمی از گویشوران دارای مقادیر فرکانس پایة بیشتر در زبان فارسی و نیمی دیگر دارای مقادیر فرکانس پایة بیشتر در زبان ترکی، در مقایسه با زبان فارسیاند. در ادامه با استناد به این امر که هیجانِ بیشتر باعث افزایش مقادیر فرکانس پایه میشود(فونهویزینگر، 1999) و همچنین با توجه به این دیدگاه که زنان تمایل بیشتری به گونه/زبان معتبردارند(مدرسی، 1387: 170) اینگونه نتیجهگیری میشود که مردان به دلیل تمایل به گونه/زبان غیرمعیار، در این گونه/زبان احساس هیجان بیشتری دارند و در نتیجه دارای فرکانس پایة بیشتری در زبان غیرمعیار نسبت به زبان معیاراند؛ درحالیکه در زنان به دلیل گرایش بیشتر به گونه/زبان معیار نیمی از گویشوران دارای مقادیر فرکانس پایة بیشتر در زبان معیاراند. همچنین در این بررسی رابطهای میان پارامترهای سن و تحصیلات از یکسو و بیشتر بودن فرکانس پایه در یکی از دو زبانِ مورد بررسی از سوی دیگر، مشاهده نمیشود.